دیوید باس

David M Buss


علایق اصلی

جفت گیری مردان، تعارض بین جنسیت‌ها، موقعیت اجتماعی، شهرت اجتماعی، اعتبار، احساس حسادت، قتل، دفاع ضد قتل، و تعقیب

ایده های قابل توجه

نظریه تداخل استراتژیک

درباره دیوید

     باس در سال 1981 دکترای خود را در رشته روانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی به دست آورده است.

    موضوعات اولیه پژوهش های او شامل راهبردهای جفت گیری مردان، تعارض بین جنسیت‌ها، موقعیت اجتماعی، شهرت اجتماعی، اعتبار، احساس حسادت، قتل، دفاع ضد قتل، و تعقیب است. همه این‌ها از منظر تکاملی بررسی می شوند. باس نویسنده بیش از 200 مقاله علمی است و جوایز بسیاری از جمله جایزه علمی ممتاز APA برای مشارکت اولیه در زمینه روانشناسی در سال 1988 و دوره سخنرانی APA G. Stanley Hall در سال 1990 برنده شده است.

باس نویسنده تعدادی انتشارات و کتاب است، از جمله تکامل میل، شور خطرناک و قاتل همسایه که نظریه جدیدی از قتل را از دیدگاه تکاملی معرفی می کند. او همچنین  کتاب روانشناسی تکاملی: علم جدید ذهن که نسخه چهارم آن در سال 2011 منتشر شده است را تالیف کرده است. آخرین کتاب او چرا زنان رابطه جنسی دارند، است که او با همکاری سیندی مستون تالیف کرده است.

باس در زمینه همکاری‌های تحقیقاتی بین‌فرهنگی و سخنرانی‌های گسترده در ایالات متحده مشغول است.

رویکرد و نوسان عملکرد

    او تلاش کرده است شرایطی که یک ویژگی شخصیتی خاص را تشکیل می‌دهند را بیان نماید و همچنین تلاش کرده است تا تمام اعمالی که حامل یک ویژگی مشخص هستند فهرست کند، در ارائه تعاریف دقیق برای اصطلاحات مرتبط با ویژگی (مانند “خلاقیت” ، “شوخ طبعی” و “جاه طلبی”) موفقیت آمیز نبوده است. مثلاً این سؤال که دقیقاً چه چیزی یک فرد را به عنوان شجاع تعریف می کند یکی از سوالات است. دشواری دیگر نحوه ی اندازه گیری شدت یک ویژگی در یک فرد است.

    باس و کی اچ کریک (1980) راه حلی برای این مشکلات تعریف و اندازه گیری صفات، پیشنهاد کرده اند. که نظریه اولیه را در روانشناسی شخصیت معرفی کنند. در این متد ابتدا از گروهی از افراد خواسته می‌شود تا اعمالی را که فردی که دارای ویژگی مورد نظر است نشان دهد فهرست کنند. در مرحله بعد، از گروه دیگری از افراد خواسته می‌شود تا از آن فهرست، آن دسته از اعمالی را که برای این صفت معمولی‌تر هستند نام ببرند. سپس اندازه گیری با شمارش تعداد دفعاتی انجام می‌شود (در یک بازه زمانی معین) که یک فرد اعمال متداولی را انجام می دهد.

استراتژی‌های جفت گیری کوتاه مدت و بلند مدت

    یکی از عناصر تحقیق دیوید باس، شامل مطالعه تفاوتها در انتخاب همسر، از میان استراتژی های جفت‌گیری کوتاه مدت و بلند مدت است. افراد در ترجیحات خود برای یک استراتژی جفت گیری کوتاه مدت یا بلندمدت (یعنی به دنبال یک رابطه جدی هستند یا به دنبال یک رابطه غیر جدی) متفاوت عمل می‌کنند. این که آیا شخص، طرفدار یک استراتژی کوتاه مدت یا بلند مدت است (یا محدود و نامحدود). نمرات بالاتر SOI نشان دهنده جهت گیری کمتر یا محدودتر و در نتیجه ترجیح برای استراتژی جفت گیری کوتاه مدت است.

    دیوید باس و همکارانش مطالعه‌ای را انجام دادند که تلاش می‌کرد اولویت‌ها در استراتژی‌های جفت‌گیری کوتاه‌مدت و بلندمدت و عوامل تعیین‌کننده جذابیت را کشف کند. برای انجام این کار، استراتژی‌های جفت‌گیری شرکت‌کنندگان با استفاده از SOI تعیین شد و هر شرکت‌کننده به عنوان طرفدار استراتژی جفت‌گیری کوتاه‌مدت یا بلندمدت برچسب‌گذاری می‌شد. سپس به هر فردی این امکان داده می شد که چهره یا بدن را در پرتره فردی از جنس مخالف نشان دهد. دیوید باس و همکارانش دریافتند که هر جهت گیری اجتماعی-جنسی یا استراتژی جفت گیری خاصی بر روی بخش خاصی از پرتره تأثیر می گذارد. مردانی که طرفدار استراتژی جفت‌گیری کوتاه‌مدت بودند، بدن زن را انتخاب می‌کردند، در حالی که مردانی که طرفدار استراتژی جفت گیری طولانی مدت بودند، چهره زن را نشان می‌دادند.  دیوید باس و همکارانش دریافتند که استراتژی‌های جفت‌گیری مطلوب در زنان هیچ ارتباطی با بخشی از پرتره نشان داده شده ندارد، بلکه با جنبه‌های سودمندی مرتبط است که از نظر منابع حمایتی و قابل اعتماد بودن، سلامت و استقامت معنا پیدا می کند. به نظر می رسد جذابیت، از دیدگاه یک مرد، بر اساس نشانه های چهره در هنگام جستجوی یک رابطه بلندمدت، و نشانه های بدنی هنگام جستجوی یک رابطه کوتاه مدت است، زیرا آن ویژگی ها سلامت و ظرفیت باروری را نشان می دهند. آنها همچنین دریافتند که مردان در استراتژی جفت گیری طولانی مدت، نسبت به زنان عقب‌ماندگی بیشتری نشان می دهند و در استراتژی کوتاه مدت برای زنان، فردیت آنها، درک منافع و تقاضای تغییر همسر مورد اهمیت قرار می گیرد. این یافته‌ها با نشان دادن تفاوت‌ها در استراتژی‌های جفت‌گیری در میان نوع رابطه ترجیحی، به حوزه تحقیقاتی دیوید باس اهمیت زیادی افزوده است.

تفاوت‌های جنسی

     باس معتقد است که مردان و زنان در طول تاریخ بشر با چالش‌های انطباقی متفاوتی مواجه بوده‌اند که تفاوت‌های رفتاری را در مردان و زنان امروزی شکل می‌دهد. زنان با چالش های بقا در دوران بارداری و شیردهی و سپس تربیت فرزندان روبرو بوده اند. در مقابل، مردان با چالش‌های عدم قطعیت پدری، همراه با خطر مربوط به تخصیص نادرست منابع، و به حداکثر رساندن فرزندانی که ژن‌های خود را به آنها منتقل می‌کنند، مواجه شده‌اند. از آنجایی که لقاح می تواند با هر انتخاب جفت گیری ماده انجام شود، مردان نمی توانند مطمئن باشند که فرزندی که در آن سرمایه گذاری می کنند از نظر ژنتیکی فرزندان آنهاست.

     برای حل معضل انطباق زنان همسرانی را انتخاب می کنند که وفادار باشند و مایل و قادر به سرمایه گذاری روی او و فرزندانش با تأمین منابع و حفاظت باشند. از نظر تاریخی، زنانی که انتخاب کمتری از همسر داشتند، از موفقیت باروری و بقای کمتری رنج می‌بردند. مردان چالش انطباق عدم قطعیت پدری و تخصیص نادرست منابع را با انتخاب همسران وفادار جنسی حل می کنند. برای به حداکثر رساندن فرزندان خود، گاهاً مردان یک استراتژی جفت گیری کوتاه مدت برای جذب و بارور کردن تعداد زیادی از جفت های بارور به جای یک جفت طولانی مدت اتخاذ کرده اند.

     دیوید باس این استدلال تکاملی را با تحقیقات متمرکز بر تفاوت های جنسی در استراتژی های جفت گیری پشتیبانی می کند. در یک مطالعه بین فرهنگی بزرگ که شامل 10047 فرد در 37 فرهنگ بود، باس ابتدا به دنبال تعیین ویژگی های متفاوتی بود که هر جنس در یک جفت به دنبال آن است. از این یافته ها، باس توانست دلایل تکاملی این تفاوت های ترجیحی را فرضیه سازی کند. باس دریافت که مردان اهمیت بسیار زیادی برای جوانی قائل هستند. از آنجا که ظاهر جوان نشان دهنده باروری است و مردان به دنبال به حداکثر رساندن تعداد جفت های خود هستند که قادر به انتقال ژن های خود هستند، مردان برای نشانه های باروری ارزش زیادی قائل هستند. باس همچنین دریافت که زنان به همسران مسن تر تمایل دارند. او بعداً این فرضیه را مطرح کرد که این به این دلیل است که مردان مسن‌تر شانس بیشتری برای موقعیت اجتماعی بالاتر دارند.

     یکی دیگر از زمینه هایی که به نظر می رسد دو جنس در آن تفاوت زیادی دارند، واکنش آنها به خیانت جنسی و عاطفی است. باس دریافت که زنان نسبت به خیانت عاطفی حسادت بیشتری دارند در حالی که مردان نسبت به خیانت جنسی حسادت بیشتری دارند.  این به عنوان هنجار جهانی توسط مطالعه بین فرهنگی باس تأیید شده است. باس این فرضیه را مطرح کرد که زنان خیانت عاطفی را بیشتر تهدید می پندارند، زیرا می تواند منجر به از دست دادن منابعی که از آن همسر به دست آورده بودند می شود و مجبور شود فرزندان خود را به تنهایی بزرگ کند. او سپس این فرضیه را مطرح کرد که مردان خیانت جنسی را تهدیدآمیزتر می‌دانستند، زیرا می‌توانستند منابعی را برای کودکی خرج کنند که ممکن است متعلق به خودشان نباشد.

ترجیحات انتخاب همسر

     باس معتقد است که مردان و زنان در طول تاریخ بشر با چالش‌های انطباقی متفاوتی مواجه بوده‌اند که تفاوت‌های رفتاری را در مردان و زنان امروزی شکل می‌دهد. زنان با چالش های بقا در دوران بارداری و شیردهی و سپس تربیت فرزندان روبرو بوده اند. در مقابل، مردان با چالش‌های عدم قطعیت پدری، همراه با خطر مربوط به تخصیص نادرست منابع، و به حداکثر رساندن فرزندانی که ژن‌های خود را به آنها منتقل می‌کنند، مواجه شده‌اند. از آنجایی که لقاح می تواند با هر انتخاب جفت گیری ماده انجام شود، مردان نمی توانند مطمئن باشند که فرزندی که در آن سرمایه گذاری می کنند از نظر ژنتیکی فرزندان آنهاست.

    برای حل معضل انطباق زنان همسرانی را انتخاب می کنند که وفادار باشند و مایل و قادر به سرمایه گذاری روی او و فرزندانش با تأمین منابع و حفاظت باشند. از نظر تاریخی، زنانی که انتخاب کمتری از همسر داشتند، از موفقیت باروری و بقای کمتری رنج می‌بردند. مردان چالش انطباق عدم قطعیت پدری و تخصیص نادرست منابع را با انتخاب همسران وفادار جنسی حل می کنند. برای به حداکثر رساندن فرزندان خود، گاهاً مردان یک استراتژی جفت گیری کوتاه مدت برای جذب و بارور کردن تعداد زیادی از جفت های بارور به جای یک جفت طولانی مدت اتخاذ کرده اند.

    دیوید باس این استدلال تکاملی را با تحقیقات متمرکز بر تفاوت های جنسی در استراتژی های جفت گیری پشتیبانی می کند. در یک مطالعه بین فرهنگی بزرگ که شامل 10047 فرد در 37 فرهنگ بود، باس ابتدا به

    باس مطالعات متعددی را انجام داده است که ترجیحات همسر افراد را بر اساس عواملی مانند جنسیت، زمان، والدین در مقابل فرزندان و نوع رابطه مقایسه کرده است. او همچنین یک مطالعه بزرگ در مورد ترجیحات جهانی همسر انجام داده است. او و چانگ، شاکلفورد و وانگ نمونه‌ای از چین را بررسی کردند و دریافتند که مردان بیشتر از زنان به صفات مربوط به باروری مانند جوانی و جذابیت فیزیکی تمایل دارند. مردان همچنین ویژگی‌هایی را می خواستند که به عنوان کلیشه های زنانه دیده شود، از جمله مهارت های زن به عنوان یک زن خانه دار. مطالعه مشابهی که در ایالات متحده توسط پریلوکس، فلیشمن و باس انجام شده است، همین نتایج را به علاوه. تمایل به سلامت، ساده زیستی، و ویژگی های خلاقانه/هنرمندانه تأیید کرده است. با این حال، زنان به صفات مرتبط با منابع مانند توانایی داشتن درآمد خوب، موقعیت اجتماعی، تحصیلات و هوش،جاه طلبی و سخت کوشی مردان علاقه دارند. همچنین زنان بیش از مردان  ویژگی‌های مهربانی، درک، اجتماعی بودن، قابل اعتماد بودن، ثبات عاطفی و شخصیت هیجان‌انگیز را ترجیح می‌دهند. والدین پسرها به طور مشابه جذابیت فیزیکی را در اهمیت بالاتری نسبت به والدین دختران و والدین دختران ظرفیت درآمد خوب و تحصیلات در اهمیت بالاتری قرار دادند. به طور کلی، به نظر می‌رسد که این تفاوت‌های جنسی در ترجیحات همسر منعکس کننده کلیشه‌های جنسیتی و همچنین نظریه‌های روان‌شناسی تکاملی است که بیان می‌کند مردان باروری را برای انتقال ژن‌های خود ترجیح می‌دهند، در حالی که زنان منابعی را برای تأمین خانواده ترجیح می‌دهند. والدین پسرها به طور مشابه جذابیت فیزیکی را در اهمیت بالاتری نسبت به والدین دختران و والدین دختران ظرفیت درآمد خوب و تحصیلات در اهمیت بالاتری قرار دادند.

    حتی اگر هر دو به دلیل نیاز به انتقال ژن‌هایشان انگیزه دارند، والدین معمولاً ترجیحات متفاوتی در همسر برای فرزندانشان نسبت به فرزندان برای همسر خود دارند. فرزندان از نظر ظاهری شخصیت جذاب و هیجان انگیز را بالاتر از والدین خود قرار می دهند، در حالی که والدین مذهب، مهربانی و درک و ظرفیت درآمد خوب را مهم تر می دانستند. والدین دختران به طور خاص از این نظر تفاوت داشتند که والدین خانه دار بودن، سلامت  و وراثت خوب را بالاتر از دختران خود قرار می دادند. نویسندگان بر این باورند که سلامتی برای والدین مهم‌تر است، زیرا نگرانی‌ها در مورد مشکلات سلامتی در مراحل بعدی زندگی افزایش می‌یابد. والدین همچنین به طور پیوسته دین را در اولویت بالاتری نسبت به فرزندان خود قرار می دادند، که منعکس کننده این ایده است که والدین خواستار خانواده هایی با ارزش های مشابه با آنها هستند.

    دنبال تعیین ویژگی های متفاوتی بود که هر جنس در یک جفت به دنبال آن است. از این یافته ها، باس توانست دلایل تکاملی این تفاوت های ترجیحی را فرضیه سازی کند. باس دریافت که مردان اهمیت بسیار زیادی برای جوانی قائل هستند. از آنجا که ظاهر جوان نشان دهنده باروری است و مردان به دنبال به حداکثر رساندن تعداد جفت های خود هستند که قادر به انتقال ژن های خود هستند، مردان برای نشانه های باروری ارزش زیادی قائل هستند. باس همچنین دریافت که زنان به همسران مسن تر تمایل دارند. او بعداً این فرضیه را مطرح کرد که این به این دلیل است که مردان مسن‌تر شانس بیشتری برای موقعیت اجتماعی بالاتر دارند.

    یکی دیگر از زمینه هایی که به نظر می رسد دو جنس در آن تفاوت زیادی دارند، واکنش آنها به خیانت جنسی و عاطفی است. باس دریافت که زنان نسبت به خیانت عاطفی حسادت بیشتری دارند در حالی که مردان نسبت به خیانت جنسی حسادت بیشتری دارند.  این به عنوان هنجار جهانی توسط مطالعه بین فرهنگی باس تأیید شده است. باس این فرضیه را مطرح کرد که زنان خیانت عاطفی را بیشتر تهدید می پندارند، زیرا می تواند منجر به از دست دادن منابعی که از آن همسر به دست آورده بودند می شود و مجبور شود فرزندان خود را به تنهایی بزرگ کند. او سپس این فرضیه را مطرح کرد که مردان خیانت جنسی را تهدیدآمیزتر می‌دانستند، زیرا می‌توانستند منابعی را برای کودکی خرج کنند که ممکن است متعلق به خودشان نباشد.

نسبت پریشانی عاطفی با فریب بین جنسیتی

   تحقیقات دیوید باس همچنین راه‌های متفاوتی را بررسی می‌کند که در آن مردان و زنان با فریب‌کاری بین‌جنسیتی کنار می‌آیند. نظریه تداخل استراتژیک او (SIT) بیان می کند که تعارض زمانی رخ می دهد که راهبردهای اعمال شده توسط یک فرد با استراتژی ها، اهداف و خواسته های فرد دیگر تداخل داشته باشد. باس دریافت که خشم و پریشانی دو احساس اصلی هستند که به عنوان راه حل هایی برای تداخل استراتژیک بین زن و مرد تکامل یافته اند. هنگامی که اهداف، خواسته ها و استراتژی های یک فرد به خطر بیفتد چه در زن یا مرد، خشم برانگیخته و ناراحتی ذهنی او چهار کار انجام می دهد: (1) جلب توجه به رویدادهای مداخله گر، (2) علامت گذاری آن رویدادها برای ذخیره در حافظه بلندمدت. (3) انگیزه دادن به اقداماتی که منبع تداخل استراتژیک را کاهش یا حذف می کند، و (4) انگیزه بازیابی یادبود و در نتیجه، اجتناب از موقعیت‌هایی که تداخل بیشتری ایجاد می‌کنند. به این ترتیب، SIT به این معنی است که خشم و پریشانی زمانی فعال می‌شود که فرد با رویدادی مواجه شود که با استراتژی جنسی مطلوب او تداخل داشته باشد. منبع تداخل بین جنس‌ها متفاوت است، زیرا مردان و زنان استراتژی‌های جنسی متفاوتی را نشان می‌دهند.

    باس و همکارانش دریافته اند که SIT به پیش بینی برانگیختگی عاطفی با توجه به فریب جفت کمک می کند. این پیش بینی ها را می توان با توجه به سناریوهای مختلفی که اغلب بین زن و مرد رخ می دهد، انجام داد. تحقیقات انجام شده توسط باس و همکاران نشان می دهد که زنان، در مقایسه با مردان، زمانی که در مورد وضعیت اجتماعی-اقتصادی شریک زندگی خود فریب می خورند، پریشانی عاطقی بیشتری در مقایسه با مردان پیدا می کنند. ابراز عشق را به عنوان یک استراتژی کوتاه مدت جفت گیری به کار می برند، ناراحتی عاطفی بیشتری نشان می دهند، زمانی که شریک زندگی آنها سیگنال‌های پس از ازدواج را از بی‌علاقگی به دنبال کردن یک رابطه بلندمدت نشان می‌دهند، و زمانی که شرکای آن‌ها سرمایه‌گذاری عاطفی موجود خود را در شخص دیگری پنهان می‌کنند. مردان، بیشتر از زنان، از لحاظ عاطفی مضطرب می شوند  زمانی که شریک زندگی آنها دعوت های دروغین برای رابطه جنسی را به عنوان یک استراتژی جفت گیری طولانی مدت ارائه دهند.

شکار و نگهبانی از همسر

    اشمیت و باس در سال 2001 شکار غیرقانونی همسر را به عنوان یک رفتار طراحی شده برای فریب دادن کسی که قبلاً در یک رابطه عاشقانه قرار دارد، یا به طور موقت برای یک رابطه جنسی کوتاه یا به طور دائمی برای یک جفت گیری طولانی مدت تعریف کرده اند. در مطالعات تجربی، مردان تمایل بیشتری به شکار غیرقانونی جفت نسبت به زنان نشان دادند. تاکتیک ها شامل دوستی، انتظار فرصت، ایجاد شکاف در روابط موجود و غیره بوده است.

    نگهبانی از همسر یک استراتژی تکاملی مشترک است که برای دفاع در برابر شکار غیرقانونی طراحی شده است. حسادت و سوء ظن از شاخص های شناسایی این استراتژی نگهبانی هستند. در میان مردان، خیانت جنسی ابراز شده از طرف همسرشان بیشترین آسیب را داشت، در حالی که زنان خیانت عاطفی را به عنوان آسیب‌رسان‌ترین ابراز کردند. مردان خط قرمزهای پدر بودن را در نظر دارند. در مقابل، زنان همیشه می توانند مطمئن باشند که فرزندانشان متعلق به خودشان است. تاکتیک های حفظ همسر در میان مردان عمدتاً شامل هوشیاری و خشونت می شد. در میان زنان، این امر عمدتاً شامل تقویت ظاهر فیزیکی آنها و تحریک عمدی حسادت همسرشان با تلقین بود. جان گاتمن بیان می کند که مقابله منفی در این موقعیت می تواند روابط را مختل کند.

مقالات و کتاب‌ها

  1. تکامل میل: استراتژی های جفت گیری انسان. انتشارات بیسیک بوکز. (1995)
  2. جنسیت، قدرت، تعارض: دیدگاه های تکاملی و فمینیستی. انتشارات دانشگاه آکسفورد (1996)
  3. شور خطرناک: چرا حسادت به اندازه عشق و رابطه جنسی ضروری است؟ انتشارات فری. (2000)
  4. کتاب راهنمای روانشناسی تکاملی. انتشارات وایلی. (2005)
  5. قاتل همسایه: چرا ذهن برای کشتن طراحی شده است. انتشارات پنگوئن (2005)
  6. چرا زنان رابطه جنسی دارند: درک انگیزه های جنسی از ماجراجویی تا انتقام. انتشارات تایمز بوکز(2009)
  7. روانشناسی شخصیت: حوزه های دانش درباره طبیعت انسان (ویرایش ششم). انتشارات مک گرو هیل (2017)
  8. روانشناسی تکاملی: علم جدید ذهن (ویرایش ششم). انتشارات روتلج (2019)
  9. وقتی مردان بد رفتار می کنند: ریشه های پنهان فریب جنسی، آزار و اذیت و تجاوز. انتشارات لیتل براون اسپارک (2021)