اجلاس بین المللی «عقلانیت و مسئلۀ شر»
عنوان: اجلاس بین المللی «عقلانیت و مسئلۀ شر»
ترجمهشده در موسسه دانش و فلسفه فوژان
تاریخ ترجمه: 6 فروردین 1401
محل انتشار : وبسایت موسسه دانش و فلسفه فوژان
مفهوم شر از زمان پیدایش فلسفه، کانون توجه تفکر فلسفی بوده است. شر چیست و از کجا ناشی می شود؟ آیا انسان مقدر شده است که به شیوهای شیطانی (در طبیعتی شیطانی) عمل کند یا دارای اختیار است؟ نسبت علم و شر چیست؟ پاسخ (مسئولیت) ما در برابر (مسئله) شر چیست؟ آیا میتوانیم شر را از جهان حذف کنیم؟
درگذشته، آگوستین[1]، فلوطین[2] و توماس آکویناس[3] معتقد بودند که شر ناشی از محرومیت یا ناقص بودن (ضروری) جهان انسانی است. فلوطین، ماده را شر واقعی میدانست، آگوستین معتقد بود شر از تجزیه ناشی میشود و توماس آکویناس استدلال میکرد که شر بیشکل است، اما آنها در اینکه شر به اراده آزاد مربوط است همعقیده بودند. آگوستین در کتاب اعترافات[4]، شر را یک انحراف از اراده توصیف میکند که از خدا، بهعنوان یک موجود برتر، به پستترین موجودات روی آورده است و میل درونی خود را با میل به آنچه در بیرون است کنار میگذارد. علاوه بر این، لایب نیتس[5] در تئودیسه[6]. جستارهای تئودیسه در باب خوبی خدا، آزادی انسان و منشأ شر[7] از وجود شر «دفاع» کرده و میگوید شر طبیعی و اخلاقی، به این دلیل وجود دارند که به تحقق خیر بزرگتر یا جلوگیری از شر بزرگتری کمک میکنند.
در عصر روشنگری، «ایمان» به پیشرفت، جای ایمان به مشیت الهی را گرفت و در روند مدرن سکولاریزاسیون، خدا جای خود را به تاریخ داد. مسئلۀ رستگاری انسانها در تاریخ، ما را قادر ساخت تا مسئلۀ انسانشناسی شر را مطرح کنیم. آیا طبق دیدگاه ماکیاولی[8] و هابز[9]، انسان ذاتاً شرور است یا به صورتی که روسو[10] استدلال میکند، تمدن او را فاسد کرده است؟ مفهوم گناه بدوی در مسیحیت چه پیامدهایی دارد؟
کانت[11] معتقد بود که انسان ذاتاً شرور است و مثال بدبینانۀ یکی از اعضای مجلس انگلستان را آورد که یکبار در اوج بحث فریاد زد: «هر کس بهایی دارد که خود را به ازای آن میفروشد». در قرن بیستم، پیامدهای جنگ جهانی دوم، دیدگاه جدیدی در مورد مسئلۀ شر را بوجود آورد. هانا آرنت[12] که شاهد محاکمه آدولف آیشمن[13] (1961) بود به این نتیجه رسید که آیشمن فقط از دستوراتِ دادهشده تبعیت کرده است. ازاینرو، آرنت بر ارتباط میان تفکر و وجدان متمرکز شد و دریافت که نبودِ تفکر در رژیم متمرکز در یك قدرت مركزی (توتالیتاریسم[14]) علت شر است. او این را ابتذال شر[15] نامید. علاوه بر این، مفاهیم و ایدههای دیگری مانند فلسفه هیتلریسم[16] (لویناس[17])، عملکرد رژیمهای توتالیتر[18] (برنشتاین[19])، هوش شر[20] (بودریار[21]) و تلاشهای زیستفناوری جدید برای ارتقای اخلاق به درک بهتر شر در موقعیت تاریخی جهان معاصر کمک کردند.
در اجلاس بینالمللی عقلانیت و مسئله شر[22] که در دوم و سوم سپتامبر 2016 در تروگیر برگزار، و توسط فرقه واعظان[23] (استان دومینیکن کرواسی[24])، پروژۀ فلسفۀ انسانی مرکز عالی اخلاق زیستی الحاقی[25] (دانشگاه زاگرب[26]) و مرکز علم و دین یان رمزی[27] (دانشگاه آکسفورد) سازماندهی شد مقالاتی ارائه شد. این دسته از مقالات، انعکاس بحثهای اجلاس، پیچیدگی مسئله تاریخی رابطه خیر و شر، وجود خدا، رنج، مرگ و بسیاری از موارد دیگر را روشنتر ساخت.
آن مجموعه مشتمل بر پنج مقاله بود. گوکه[28] در مقالۀ خود با عنوان «وجود شر در جهانبینیهای مسیحی و طبیعتگرا[29]» دو علت را برای شر بر میشمارد: یکی علت طبیعی و دیگری برخاسته از ارادۀ آزاد. او بین مسئله شر، راهحلهای شر، و نظریههای شر تمایز قائل شده و استدلال میکند که در جهانبینی مسیحی، منابع لازم برای حل موفقیتآمیز مسئلۀ شر وجود دارد. بعلاوه، ویر[30] پاسخهای سنتی به مسئله شر را با دفاع از پاسخ حیرتآوری که شر را، به دلیل محدودیت ذهن انسانها، از نظر انسانها غیرقابلحل میداند موردبحث قرار میدهد. ووگر[31] به بررسی مسئله شر در آثار هانا آرنت و جنایات رژیم نازی میپردازد. این مقاله برای اولین بار، دیدگاههای آرنت را آشکار میکند که شر را مسئلۀ خودآگاهی و گفتگوی درونی انسان میداند که اشاره به ماهیت متفکر بودن او در جهان دارد. اسلو کاوازاکی رود[32] دو نگرش به مرگ و دو روش متضاد درک سوگواری را مقایسه میکند. وی استدلال می کند که بدون دومی، ممکن است چشم اندازهای تشکیل جامعه و حق تعیین سرنوشت آسیب ببیند. جینز[33] نظریه اجزاء وحدت مطلق را، راهنمایی برای تحلیل روششناختی بهتر شر میداند. او به دنبال پیشنهاد قبلی برای درک ماهیت واقعی خیر و شر، مفهوم رابطه «باز یا بسته بودن» انرژی را راهی برای درک مظاهر پیچیدۀ شر پیشنهاد میکند که اغلب بهاشتباه از طریق جفتهایی مانند فضیلت-گناه، بهشت-جهنم، و سیاه-سفید، بهویژه با تمرکز بر مسئله روان درک میشوند.
امیدواریم مقالات بعدی به درک واضحتر مفهوم شر و از این طریق، به سرکوب آن کمک کند. در پایان، این مقاله را با یادآوری نقد کانت از «لکهای ناپاک بر گونههای انسانی[34]» به پایان برده و امیدواریم به داشتن جهانی بهتر کمک کنیم. نقد او، به گناهی عامدانه اشاره میکند؛ به چیزی متقلبانه در قلب انسان، که در آن، انسان خود را دربارۀ نگرشهای خوب و بدِ خود فریب میدهد، و به این ترتیب، مادامیکه اعمال او عواقب بدی نداشته باشد (که با توجه به عوامل تاثیرگذار در آنها میتوانست اینگونه نباشد)، خود را نزد قانون موجه میداند. و این چیزی است که کانت آن را منبع آرامش وجدان در بسیاری از انسانها میداند.
[1]Augustine
[2]Plotinus
[3] Thomas Aquinas
[4] Confessions
[5] Leibniz
[6] Theodicy تئودیسه، در شناختهترین معنای خود، استدلالی الهیاتی است که سعی میکند به این پرسش پاسخ دهد که چرا خدا اجازه داده است شر در جهان وجود داشته باشد. هر تئودیسه در واقع، پاسخی به مسئله شر است که وجود شرور در جهان را با وجود خدای دانای مطلق، توانای مطلق و خیرخواه مطلق در تضاد میداند.
[7] Theodicy. Essays of Theodicy on the Goodness of God, the Freedom of Man and the Origin of Evil
[8] Machiavelli
[9] Hobbes
[10]Rousseau
[11] Kant
[12] Hannah Arendt
[13] Adolf Eichmann آدولف اتو آیشمن مسئول «اداره امور مربوط به یهودیان» در «اداره اصلی امنیت رایش» بود. وی که از افسران بلندپایه حزب نازی بود، در جریان جنگ جهانی دوم، دستور فرستادن بسیاری از یهودیان را به «کورههای آدمسوزی» صادر کردهبود.
[14] totalitarianism
[15] banality of evil
[16] Hitlerism برای اطلاعات بیشتر به کتاب «قرن بیستم: ایدئولوژیهای خشونت»، نوشتۀ ارنست نولته و ترجمه مهدی تدینی رجوع کنید.
[17] Levinas
[18] Totalitarian regimes
[19] Bernstein
[20] intelligence of evil
[21] Baudrillard
[22] Rationality and the Problem of Evil
[23] Order of Preachers فرقۀ واعظان که اغلب از قرن پانزدهم به بعد، با عنوان فرقه دومینیکن یا دومینیکنها خوانده میشوند، یک فرقه مذهبی کاتولیک رومی است که کشیش اسپانیایی دومینیک قدیس در فرانسه تأسیس کرد و پاپ هونوریوس سوم در ۲۲ دسامبر ۱۲۱۶ آن را تأیید نمود.
[24] Croatian Dominican Province
[25] Centre of Excellence for Integrative Bioethics
[26] University of Zagreb
[27] Ian Ramsey Centre for Science and Religion
[28] Göcke
[29] Existence of Evil in Christian and Naturalistic Worldviews
[30]Weir
[31] Vuger
[32]Sławkowski-Rode
[33] Janeš
[34] foul stain on human species