کتاب برهان دوزخ و مسائل فلسفی مربوط به آن

برهان دوزخ: یک بحث فلسفی متمرکز بر مسائل فلسفی ناشی از تأمل در آموزه الهیاتی مجازات ابدی است. در این جلد به این موضوع پرداخته می شود که چگونه یک خدای کاملاً خوب می‌تواند شخصی را به جهنم بفرستد. این که آیا عادلانه یا ناعادلانه است که خداوند شخصی را به جهنم بفرستد، یکی از مباحث مطرح مشکل جهنم است. بنابراین برهان دوزخ برای هر کسی که معتقد است (الف) زندگی پس از مرگ وجود دارد و (ب) برخی از مردم برای ابدیت رنج می برند، چالش برانگیز خواهد بود. درچارچوب بندی مشکل از نظر انصاف و عدالت، من کارهای اولیه مرلین مک کورد آدامزرا دنبال می کنم.1دیگران مشکل را به گونه ای دیگر طرح ریزی می کنند. به عنوان مثال،جان هیک فکر می کند جهنم یک مشکل است زیرا وجود گناهکاران در جهنم توهین به حاکمیت خداوند است. 2به همین ترتیب، جهنم برای پیتر گیچ مشکل ساز است، زیرا وجودگناهکاران در جهنم، خلقت خدا را برای همیشه به گِل می اندازد.3 علیرغم این تغییرات، بسیاری از مفسران رنج کشیدن گناهکاران به عنوان مشکل اصلی مطرح می کنند بنابراین، برای مثال، جاناتان کوانویگ فکر می کند که جهنم یک مشکل است، زیرا هیچ هدف یا نقطه ای برجسته تر از رنج در جهنم وجود ندارد. از آنجایی که فردی در جهنم امیدی به رفتن ندارد، جهنم صرفاً یک بدبختی بی پایان است.4برخی دیگر رابطه بین جهنم و رنج را با الگوبرداری از مشکل جهنم پس از آن توصیف می کنند مشکل منطقی شر.5بحث در مورد مشکل منطقی شر با ادعاهایی در مورد خیر و قدرت خداوند آغاز می شود، با ادعای وجود شر («رنج») ادامه می یابد، سپس با سؤال در مورد سازگاری آنها به پایان می رسد. در بحث در مورد جهنم، فرض « شر وجود دارد» را با فرض « حداقل یک نفربرای ابدیت در جهنم رنج می برد» جایگزین می شود. با تکیه بر شهودهای ماقبل نظری درمورد بدی جهنم، فرد با این پرسش که «خوبی و رحمت بی پایان خداوند چگونه با عذاب ورنج بی پایان یک گناهکار سازگار است؟» مسئله ایحاد می کند. پس منصفانه است که بگوییم«مسئله جهنم» به خانواده ای از موضوعات مرتبط نزدیک اشاره می کند که وقتی دکترین مجازات ابدی را جدی می گیریم شکل می گیرند. به طور قابل پیش بینی، اختلافات کلیدی در مورد جهنم مربوط به بهترین راه حل برای حل این مشکلات است. برخی استدلال می کنند که با وجود دلایل، می توان یک دکترین قابل قبول جهنم را حفظ کرد. مشکل جهنم ما آن را قابل اعتراض می دانیم. دیگران برای امکان رستگاری پس از مرگ استدلال می‌کنند،خواه این فرصت توسط ساکنان جهنم پذیرفته شود یا خیر. هنوز دیگران استدلال می‌کنندکه ما چگونه مفهومی را تصور می کنیم شخصیت، آزادی اراده، و علم پیشین الهی به طورقابل توجهی روی این موضوعات تاثیر می گذارد. جدای از این موضوعات، مشارکت های دیگر در این جلد راه هایی را نشان می دهد که تفکر در مورد جهنم مشکلات دیگری را در جریان اصلی مسیحیت ایجاد می کند. برای شروع، یک پاسخ به مشکل جهنم این است که استدلال کنیم که جهنم خالی است .این پاسخ جهان‌گرا به مشکل جهنم است؛ جهان‌گرایان می گویند که همه در نهایت با خدا در بهشت آشتی می کنند. در فصل آغازین این جلد، توماس تالبوت در مورد روابط بین جهانگرایی و فیض بحث می کند. تالبوت استدلال می کند که مفهوم فیض، انتخاب های ما را در شکل گیری یک شخصیت خوب بهتر معنا می کند تا این ایده آزادی خواهانه که افراد مسئول شکل گیری شخصیت های اخلاقی خود هستند. این به این دلیل است که انتخاب های آزاد ما (چه خوب و چه بد) به خدا این فرصت را می دهد تا شخصیت واقعی و ماهیت واقعی عشقش را نشان دهد. بنابراین پس از انتقاد از ایده رابرت کین در مورد کنش«خودشکن»، تالبوت راه هایی را ترسیم می کند که فکر کردن درباره نقش خدا در پاسخ به تصمیم هایی که می گیریم منطقی است.6 بنابراین تالبوت شرحی از چگونگی مشارکت فعال خدا در رشد اخلاقی یک شخص ارائه می دهد، به طوری که «پایان باشکوه درنهایت اجتناب ناپذیر است». جهانگرایان وجود پس از مرگ در حالت یا مکانی غیر از بهشت را انکار نمی کنند، اما انکارمی کنند که هر فردی برای همیشه در جهنم باشد. در فصل 2 ،ری وان آراگون استدلال می کند که ممکن است یک گناهکار تا ابد در جهنم بماند. علاوه بر این، ممکن است خداوند دراجازه دادن به این اتفاق موجه باشد.