و خودش را تصویر خدایش میشمارد!
اراسموس داروین، پدربزرگ داروین، فیزیکدان و همنشین دانشمندان و صنعتگران در اواخر قرن هجده، دیدگاههایش را درباره تفکر تکاملی دربارۀ جهان حیوانات و گیاهان در شعر زیر بیان میکند.
حیات طبیعی زیر امواج بیساحل
در غارهای مرواریدی اقیانوس، زاده و پرورده شد؛
ابتدا ریز و نادیدنی توسط دوربینهای کروی؛
در گلولای حرکت میکند، یا در جرم آبی رخنه میکند؛
اینها، همچنانکه در نسلهای پیدرپی شکوفا میشوند،
قدرتهای جدیدی به دست میآورند، و اندامهای بزرگتری به خود میگیرند؛
و به این طریق، گروههای بیشماری از پوششهای گیاهی بوجود میآیند،
و حوزههای تنفسی بالهها، و پاها، و بالها.
اینگونه است که درخت بلوط بلند، آن درخت غولپیکر،
که تندرهای بریتانیا را در طوفان تحمل کرده است؛
و نهنگ، هیولای به مقیاس درنیامده،
شیر متکبر، فرمانروای سادگی،
عقاب اوجگرفته در قلمروهای آسمان،
که چشمش بدون کور شدن، تابش خیرهکنندۀ خورشید را تحمل میکند،
انسان متکبر که بر جمعیت جانوری تسلط دارد،
از نظر زبان، عقل، و جلوهگر غرور،
که با ابروی بالا انداختهای، این خاک زمینی را مایۀ تحقیر خود میداند
و خودش را تصویر خدایش میشمارد؛
از مراحل اولیهای از صورت و احساس بوجود آمدند،
از نقطهای جنینی، یا جوهری میکروسکوپی!
(Darwin 1803, 1, 11, 295- 314)
برگرفته از کتاب انقلاب داروینی، ترجمۀ معصومه شاهگردی